✍️ با خواندنِ این خاطره به عظمتِ روحیِ شهید بابایی پی خواهید برد
07 اسفند 1396 توسط مدرسه مهدیه خنداب
عباس یه روز اومد خونه و گفت: خانوم! باید خونهمون رو عوض کنیم ، میخوام خونهمون رو بدیم به یکی از پرسنلِ نیروی هوایی که با هشت تا بچه توی یه خونۀ دو اتاقه زندگی می کنن، این خونه برای ما بزرگه، میدیم به اونا و خودمون میریم اونجا… اون بنده خدا وقتی فهمید فرماندهاش میخواد اینکار رو کنه قبول نکرد. اما با اصرارِ عباس بالاخره پذیرفت و خونه مون رو باهاشون عوض کردیم…
?خاطره ای از زندگی خلبانِ شهید عباس بابایی
?منبع:کتابخدمتاز ماست۸۲، صفحه۱۸۱