حدیث روز
?????
?پیامبر(ص):?
أَوَّلُ الْوَقْتِ رِضْوَانُ اللَّهِ وَآخِرُهُ عَفْوُاللَّه
نمازدراول وقت خشنودى خداوندوپايان وقت عفوخداوند است.
?من لایحضره الفقیه ج1
?????
?پیامبر(ص):?
أَوَّلُ الْوَقْتِ رِضْوَانُ اللَّهِ وَآخِرُهُ عَفْوُاللَّه
نمازدراول وقت خشنودى خداوندوپايان وقت عفوخداوند است.
?من لایحضره الفقیه ج1
✅ ازدواج چهار بال دارد…
✔️ازدواج دو بال ندارد، ازدواج چهار بال دارد.
- رابطهٔ تو و همسرت
- رابطهٔ تو با خانوادهٔ همسرت
- رابطهٔ همسرت با خانوادهٔ تو
- رابطهٔ خانوادهٔ همسرت با خانوادهٔ تو
? ازدواج پیوند دو قوم است، نه دو فرد
❌ پس نگویید رابطهٔ خودم و فقط همسرم…
✔️هر کدام از این رابطه ها که خراب شد، امکان مجادله، اختلاف، دعوا و جدایی افزایش می یابد…
من بعد از دبستان به دبیرستان نرفتم؛ یعنی دوره دبیرستان را به طور داوطلبانه و به صورت شبانه، خودم میخواندم. درس معمولی من طلبگی بود و بعد از دوره دبستان، مدرسه طلبگی رفتم - یعنی از دوازده سالگی به بعد - بنابراین از همان وقتها دیگر من به فکر آینده - به این معنا - بودم؛ یعنی معلوم بود که دیگر بناست طلبه شوم.
البته طلبگی و لباس طلبگی، بههیچوجه مانع از کارهای کودکانه آن زمان نبود؛ یعنی هم عمامه سرمان میگذاشتیم، هم وقتی میخواستیم بازی کنیم، عمامه را در خانه میگذاشتیم، به کوچه میآمدیم و با همان قبا میدویدیم و بازی میکردیم - کارهایی که بچهها میکنند - وقتی میخواستیم با پدرمان به مسجد برویم، باز عمامه را سرمان میگذاشتیم و عبا را به دوش میانداختیم و با همان وضع و حال و چهره کودکانه به مدرسه میرفتیم و میآمدیم.
گفت و شنود صمیمانه با جمعی از جوانان و نوجوانان | ۱۳۷۶/۱۱/۱۴
آیتالله خامنهای، طلاب و روحانیون:
?صرفا جهت یه لبخند حلال …
محافظ آقا(مقام معظم رهبری) تعریف میکرد؛میگفت رفته بودیم مناطق جنگی برای بازدید…
توی مسیر خلوت آقا گفتن اگه امکان داره بگذارید کمی هم من رانندگی کنم.
من هم از ماشین پیاده شدم و حضرت آقا پشت ماشین نشستند و شروع به رانندگی کردند.
میگفت بعد چند کیلومتر رسیدیم به یک دژبانی که یک سرباز آنجا بود و تا آقا رو دید هل شد. ?
زنگ زد مرکزشون گفت:
قربان یه شخصیت اومده اینجا…
از مرکز گفتن که کدوم شخصیت؟ !!
گفت نمیدونم کیه اما خیلی آدم مهمی هست خیلیییی
گفتن:چه شخصیت مهمی هست که نمیدونی کیه؟؟؟
سرباز گفت:نمیدونم؛ولی گویا که آدم خیلی مهمیه که حضرت آقا رانندشه!! ? ? ?
این لطیفه رو حضرت آقا توجمعی بیان کردند و گفتند که ببینید میشه لطیفه ای رو گفت بدون اینکه به قومی توهین شود.
بر گرفته از خاطرات مقام معظم رهبرى مجله لثارات الحسین(ع)